ســلــولِ بـی مـــرز

وقتی ازم دوری از سایه میترسم .....

ســلــولِ بـی مـــرز

وقتی ازم دوری از سایه میترسم .....

-

يكشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۱:۳۲ ق.ظ
یه درسایی هم هست که لازم نیست هی بشینی ببینی کجای زندگیت به کار میاد , در آن واحد که داری میخونی کلا به کارت میاد , مثلا روانشناسی , همین کتاب ِ 150 صفحه ای که تازه شروع کردم به خوندش تو همین 70 صفحه ی ِ اول یه جاهایی خودتو میبینی , مثلا اونجایی که داره میگه تو الان بین 12 و 20 سالگی هستی و یه نوجوانی , یکی از جنبه هایِ رشدِ شناختیت هم تفکر درباره یِ خودته , ولی آهای مواظب باش یه دو تا خطر عجیب نشسته داره نگات میکنه , از این کله شقی و حماقتت که فکر میکنی باختن فقط واسه بقیه ست و تو نمیبازی اگه بگذریم , یهو این یکی آیینه میشه صاف سیخ میشه جلو روت که حواست باشه که بدجور تو من گیر کردیا , بدجور داری قهرمان سازی میکنیا , تویی که میشینی و فکر میکنی دائما بهشون , یکم آروم تر برو , هِی نشین آخ بباف و بباف که آخرش اگه نشه , اگه نرسی , آنچنان با کله میخوری زمین که بفهمی باختن فقط برای بقیه نیست , تو هم میبازی , چه قشنگ هم میبازی , بگیر منو بشکون تو سرت , چشمتو باز کن , به خودت بیا , ببین کجا وایسادی و کجا باید بری , حالا هِی بیدار نشو , هِی بساز و بساز و فقط بساز .

+ مثلِ این http://coldnights.blog.ir/post/145

+ من گیجِ گیجِ گیج َم  .

۹۶/۰۲/۱۰
پَـر یـا