ســلــولِ بـی مـــرز

وقتی ازم دوری از سایه میترسم .....

ســلــولِ بـی مـــرز

وقتی ازم دوری از سایه میترسم .....

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

-

خب اصلا من یادم رفت , من دور شدم
تو چرا گذاشتی دور بشم خدایا ؟!

+ گیر کردم , میترسم , انگار من عادت دارم جلو جلو واسه هر چیزی عزا بگیرم , چقدر بد عه واقعا !  :(

+وقتی مغز بسته باشه نمیتونی فکر کنی , اونم من که کلا فکر نکنم زندگیم جلو نمیره , انگار مغزم بسته شده , داره میترکه . -__-
۲۹ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۵۴
پَـر یـا

-

داری غرق میشی ، خودتم خوب میدونی داری تو این مرداب غرق میشی ولی نه صدا میکنی که کمک بخوای ، نه تلاشی میکنی ، خب میدونی ، میخوای تلاش کنی ولی میترسی . همیشه ترسیدی و بعد از این که ترست تموم شد افسوسشم خوردی با این که میدونی پشیمون میشی ولی نمیخوای تمومش کنی، نمیخوای بهش فکر کنی تا بعدا راحت خط بزنیشو و بندازیش تو سطل آشغال . چون میترسی ، همیشه ترسیدی . باید یه جایی بتونی تمومش کنی . خب اگه سه ماه پیش تونستی راحت بشی از اون یکی به خاطر تلاش خودت نبود تازه به خاطر فراموشیت هم نبود . اونم فقط به خاطر ترس بود ترس از یه چیز دیگه که اومد جاشو گرفت و باعث شد که فعلا بی خیال اون ترس قبلی بشی اگه بازم بخواد یه ترس دیگه شروع بشه چی ؟! بازم میخوای کفش عوض کنی؟! بازم میخوای این راه مسخره لعنتی رو بری و کفشتو عوض کنی ؟! این کفش عوض کردن همون عوض شدن ترس هات عه . نزار اینم تموم بشه در صورتی ک یه ترس دیگه بخواد جاشو بگیره . مثل سه ماه پیش یا شش ماه پیش 
خب لعنتی یه کاری کن تموم شه کلا ولی نه اینجوری ://

+گوینده خودم ، مخاطب خودم . تنها مشکل عملی شدنشه و مهمترینش و همینه که هنوز نشده . . . :(
۰۶ شهریور ۹۵ ، ۰۲:۲۸
پَـر یـا